علی قدوسی در دوازده مرداد ۱۳۰۶، در شهر نهاوند به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف با اوج قدرت رضاخان و تحول آموزش و پرورش از شکل سنتی و قدیمی به مدارس فعلی به سبک اروپایی بود. در چنین وضعیتی خانواده‌های مذهبی ترجیح می‌دادند که فرزندان خود را به همان مکتبخانه‌های قدیمی بفرستند. زیرا دبیرستان‌های جدید باعث انحرافات فکری فرزندان آنها می‌شد. ولی علی قدوسی علی‌رغم نارضایتی اولیه‌ پدرش توانست سال اول دبیرستان را در دبیرستان «فیروزیان» نهاوند پشت سر بگذارد. پدر علی قدوسی، آخوند ملااحمد بود که عالمی بزرگ و مرجع امور شرعی مردمان نهاوند و نواحی اطراف آن به‌شمار می‌رفت. مطالعه، عبادت و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم، محور اصلی زندگی او بود.
در سنین نوجوانی حادثه‌ای موجب شد که علی قدوسی وارد حوزه‌ علمیه شود. در همان دوران روحانی مبارزی به نام شیخ «خطیب» که با حکومت رضاشاه مخالفت می‌‌کرد و بدین‌سبب به زندان هم رفته بود، برای تبلیغ به نهاوند آمد. وی روزی در بین صحبت‌هایش با وجود آنکه شناختِ چندانی از خانواده‌ قدوسی نداشت، گفت: «دیشب خواب دیدم فرزند کوچک آقا (ملااحمد) مورد لطف حضرت پیامبر(صلّی الله علیه و آله) قرار گرفته و حضرت با دستِ مبارکِ خود، بر سر او عمامه گذاشته است. اگر ایشان چنین فرزندی دارد و اکنون در مسجد حاضر است، خود را معرفی کند». پس از آنکه حاضران، علی را به او شناساندند، از منبر پایین آمد، وی را در آغوش گرفت و خطاب به علی قدوسی گفت: «مقامی عالی در انتظارت است، قدرش را بدان». بنابراین وی در سال ۱۳۲۱ در پانزده سالگی زادگاه و خانواده‌ خود را ترک و به قم عزیمت کند و وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه فیضیه حجره‌ای تهیه کرد. دورانی که قدوسی وارد حوزه علمیه شد یکی از مراحل بحرانی تاریخ سیاسی ایران به‌شمار می رود.

قدوسی، درس های مقدمات و سطح حوزه علمیه را با جدیت و کوشش فراوان نزد استادانِ وقت از جمله آیت الله صدوقی آموخت و برای تحصیلات عالی از محضر استادانِ بزرگ حوزه علمیه به درس خارج آیت الله بروجردی راه یافت و از محضر استادانِ اخلاق حوزه علمیه قم بهره برد.
همچنین این افتخار را به‌دست آورد که از محضر امام خمینی در فقه و اصول استفاده کند. قدوسی به جز محضر استادان بزرگی که ذکر شد از محضر بزرگانی چون آیات: گلپایگانی و آیت الله میرزا علی قاضی که از مشایخ سیر و سلوک و علم و تقوای عصر بود، بهره برد‌. وی پس از سال‌ها شاگردی نزد مفسر عالی قدر علامه طباطبایی، به سبب نکات برجسته ای که داشت، چنان مورد توجه علامه قرار گرفت که وی را به دامادی خود پذیرفت و دخترش، «نجمه سادات طباطبایی» را با آنکه سن کمی داشت در سال ۱۳۳۴ش به عقد ازدواجش درآورد. این وصلت موجب نزدیکی هرچه بیشتر قدوسی به علامه طباطبایی شد و توانست از دریای بی کران علم و معرفت علامه برخوردار شود.
گام نهادن قدوسی در عرصه های علمی و عرفانی، وی را از تلاش های سیاسی باز نداشت و او در مبارزات مردم ایران به رهبری آیت الله کاشانی در سال ۱۳۳۱و ۱۳۳۲ در صحنه های اجتماعی حضور یافت. سپس با عنایت به ذهن خلاق و تعهدش نسبت به‌مسائل اجتماعی و سیاسی، با آغاز فعالیت فدائیان اسلام از مدافعان نواب صفوی بود و در برپایی تظاهرات مردمی نقش برجسته ای داشت.
قدوسی در مخالفت با حزب توده که در آن‌موقع فعالیت گسترده ای داشت، تلاش زیادی کرد. وی تحت رهبری آیت الله کاشانی طی این سال‌ها در مبارزه با عوامل حزب توده و اندیشه های آنها نقش فعالی در سطح قم و نهاوند داشت. وی تنها کسی بود که در شهر نهاوند در مقابل این حزب ایستاد و امکان پیشرفت سرطانی آنان را در این شهر گرفت، و آن‌قدر پایداری‌اش را ادامه داد که به عقب‌نشینی طرفداران این حزب در نهاوند انجامید.
اوج مبارزات علی قدوسی در آن دوران، همکاری گسترده او با هیئت مدرسین بود. این هیئت اولین گروه نسبتاً متشکل و معتقد به سازماندهی حوزه به‌حساب می آمدند که از دل و جان به رهبری امام وارد مبارزه جدی و پیگیر با رژیم شدند. قدوسی در قیام۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام‌خمینی(رحمت الله علیه) در ۱۳ آبان ۱۳۴۲ همراه همه‌ طلبه‌ها، استادان و مردم انقلابی به صحنه آمد و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت.
پس از سخنرانی امام‌خمینی(رحمت الله علیه) در آبان ۱۳۴۳ درباره‌ کاپیتولاسیون که منجر به دستگیری و تبعید ایشان به ترکیه شد، شدت اختناق و دستگیری و ضرب و جرح علاقه‌مندان امام و تبعید و شکنجه و زندان و ایجاد رعب و وحشت به اوج خود رسیده‌بود. به همین علت در سال ۱۳۴۳، گروهی از یاران امام تشکل مخفی‌ای پدید آوردند و به‌علت اینکه مبارزه‌ علنی مشکل بود، جمع‌شان تنها به یازده نفر رسید و به گروه «یازده نفری» شناخته شدند.
بنیان این سازمان جهت تأسیس حکومت اسلامی و رسیدن به اهداف مبارزاتی حضرت امام در غیاب ایشان که در تبعید و زندان به‌سر می‌بردند، بود. مبارزه‌ این گروه در آن زمان به‌صورت جلسات، اعلامیه‌ها، سخنرانی، اعزام طلبه‌ها و شبنامه‌ها بود. این تشکیلات اولین هسته‌ مبارزه در تاریخ حوزه‌ علمیه متشکل از استادان عالی‌مقام حوزه بود. قدوسی از بنیانگذاران این گروه بود و بسیاری از امور با همفکری و هدایت وی انجام می‌شد. وی علاوه بر امور کلی و مسائل اساسی، بخش خاصی را که مربوط به راه‌اندازی شبکه‌ای سری برای به‌دست‌آوردن اطلاعات و اخبار از سراسر کشور بود، به‌عهده گرفت؛ که هدف آن به‌دست‌آوردن تحلیل و نگرش صحیح از وضعیت کلی کشور بود.
اما این تشکیلات مدت زیادی دوام نیاورد و در جلسه‌ای که در تاریخ ۲/۱۲/۱۳۴۴ در منزل آیت‌الله علی مشکینی تشکیل شده‌بود و دستگیری‌های گسترده‌ای را در پی داشت، ساواک پی برد که تشکیلاتی بسیار مخفی در قم در حال فعالیت است. این موضوع را در تفتیشی که از منزل آیت‌الله آذری‌قمی انجام دادند و نوشته‌ای که به‌عنوان اساسنامه از منزل وی پیدا کردند، متوجه شدند.
بدین‌ترتیب تشکیلات کشف و دیگر اعضای آن تحت تعقیب ساواک قرار گرفتند. قدوسی نیز که مسئولیت اطلاعات و اخبار این سازمانِ منسجم را برعهده داشت، تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد. ولی در بازجویی‌های مکرر به زیرکی ساواک را فریب داد و آنها را متقاعد کرد که این تشکیلات هدفی غیر از تنظیم امور تحصیلی طلاب و تدوین کتب و متون درسی نداشته‌است. بنابراین پس از تحمل چند ماه زندانی در تابستان ۱۳۴۵ آزاد شد.
پس از آزادی از زندان، مدتی شب‌ها در مسجد نهاوند اقامه‌ نماز می‌کرد. او پس از نماز، منبر می‌‌رفت و همیشه در ضمن سخنرانی از امام‌خمینی(رحمت الله علیه) یاد می‌‌کرد. ساواک چندبار به وی تذکر داد که نباید اسمی ‌‌از خمینی برده شود اما قدوسی به این حرف‌ها هیچ اعتنایی نمی‌کرد و به همین سبب جلسات او در نهاوند تعطیل شد و بار دیگر به قم مراجعت کرد.

این مدرسه تا سال ۱۳۴۵ با نظارت شهید بهشتی و با مدیریت چند تن از روحانیون اداره می‌شد. بعد از آن با پیشنهاد دکتر بهشتی، شیخ علی قدوسی مدیریت آن را برعهده می‌گیرد و با سعی و تلاش شبانه‌روزی خود از این مدرسه پایگاهی در راه آگاهی و جهاد طلابِ جوان می‌سازد. این مدرسه دقیقاً در راستای اهداف و آرمان‌های امام شکل گرفته‌بود و با طلبه، از ابتدای ورودش به‌عنوان کسی که همراه با دروس حوزوی می‌بایست شم سیاسی هم داشته‌باشد، برخورد می‌شد. در عین حال که طلاب مدرسه‌ حقانی، دروس حوزوی را با استحکام و قدرت می‌خواندند، با مسائل سیاسی هم ارتباط داشتند.
در آن زمان آموزش زبان انگلیسی در حوزه‌های علمیه مطلوب نبود اما آیت‌الله قدوسی در مدرسه‌ حقانی برای آشنایی طلاب با زبان‌های خارجی، به این مهم اقدام ورزید. برخی از دروس دانشگاهی مانند: جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و اقتصاد نیز در این مدرسه از سوی استادان دانشگاه تدریس می‌‌شد. ایشان دروسی را که کمتر برای آن استاد یافت می‌شد، خود به‌عهده می‌گرفت؛ مثل رساله‌ توضیح‌المسائل و گلستان سعدی؛ هر چند که اینها دروسی بسیار ابتدایی بودند و وی توان دروس بسیار بالاتر را داشت ولی چون وظیفه‌اش تشخیص داده‌بود از آن ابایی نداشت.
آیت الله قدوسی برخلاف دیگر حوزه‌های دینیِ آن زمان برای پذیرش طلاب، اقدام به برگزاری آزمون می‌کرد و در بسیاری از موارد خود مستقیماً آزمون می‌گرفت. قدوسی در پذیرش طلاب نهایت دقت و کوشش را می‌کرد.
وی هر ساله هنگام شروع سال تحصیلی با تمامی داوطلبان شخصاً مصاحبه می‌کرد. این مصاحبه‌ها طولانی بود و گاه ساعت‌ها به‌طول می‌‌انجامید. در طول سال‌هایی که مدرسه حقانی برقرار بود با تمام حساسیتی که ساواک نسبت به آن داشت، نتوانست حتی یک نفر را داخل مدرسه نفوذ دهد؛ چون امکان نداشت از مصاحبه‌ ورودی علی قدوسی بدون شناخته‌شدن بگذرد! از دیگر گام‌های ارزشمند علی قدوسی برای ترویج ارزش‌های دینی و آشنا کردن بانوان با اعتقادات و مبانی فکری اسلام، تأسیس «مکتب توحید» برای بانوان بود که با موج استقبال آنان از سراسر کشور روبه‌رو شد.

از همان روزهای اولِ انقلاب که برای اداره‌ کشور احتیاج به یک مدیرِ مدبر احساس شد یکی از چهره‌هایی که خیلی زود توجه همه را جلب کرد، علی قدوسی بود. بنابراین وی طی حکمی از طرف امام، دادستان کل انقلاب و عضو شورای عالی قضائی شد. امام‌خمینی هنگام نصب آیت‌الله قدوسی به او می‌گوید: «اکنون دادستانی کل انقلاب قدرِت اصلی در کشور است و در واقع دولتِ اصلی همین است». همچنین امام به شیخ علی قدوسی مأموریت داد تا در دادگاه‌های انقلاب تهران در مقام قضاوت شروع به فعالیت کند. در آن زمان دادگاه‌های انقلاب شکل نگرفته بود و بیشتر زندانیان در روزهای اولِ انقلاب در زیرزمین مدرسه‌ رفاه که محل اقامت امام بود، نگهداری می‌شدند. رفتار با زندانیان نیز نظم مشخصی نداشت. علی آیت الله قدوسی با حکم امام به آنجا رفت و موارد مختلف را زیر نظر گرفت.

قدوسی در برخوردهای شخصی و مسائل خصوصی بیش از حد دوست و صمیمی بود. او برای دوستان و حتی شاگردانش، انیس، غمخوار و مَحرم راز بود و فرد در جلسات خصوصی با او که گاه شب تا صبح طول می‌کشید، احساس خستگی و افسردگی نمی‌کرد. بسیار متین، مؤدب و رعایت‌کننده‌ اخلاقیات اسلام بود.
ایشان در برخورد با دیگران رعایت اخلاق و آداب اسلامی را می‌کرد؛ حتی اگر با برخوردهای غیر اسلامی و یا توهین‌آمیز طرف مقابل مواجه می‌شد. قدوسی معتقد بود که در این موارد است که انسان خود را می‌آزماید و به‌میزان تسلط بر غضب و عصبانیت خود پی می‌برد. بنابراین باید کسی را که ساعت‌ها انتظار کشیده و کیلومترها راه طی کرده است تا برای رفع مشکل خود چاره‌ای بیابد تحمل کرد و حتی اگر به انسان اهانت کرد با صبر و بردباری و اخلاق عملی، به انقلاب خوشبین کنیم و اینها اخلاق اسلامی را از ما بیاموزند و ما برای ایشان الگوی مسلمانی و اخلاق پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) باشیم.
قدوسی در مورد دروغگویی بسیار حساس بود و از کوچک‌ترین سخنِ خلافی حتی به شوخی بر می‌آشفت و همیشه دیگران را از آن برحذر می‌داشت و عقیده داشت که دروغ ایمان را زایل می‌کند. وی در حضور فرزندانش بسیار مؤدب بود و آداب سخن‌گفتن و نشست و برخاست با آنان را به‌دقت رعایت می‌کرد.
یکی از حوادث تلخ زندگی آیت الله علی قدوسی شهادت پسرش محمدحسن بود. محمدحسن روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در جریان یک درگیری مسلحانه در مشهد زخمی شد، ولی موفق شد فرار کند.
وی پس از شروع جنگ، مصمم به رفتن به جبهه شد. وی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۵۹ در جریان عملیات سراسری ایران در منطقه‌ هویزه به همراه تعداد زیادی از دانشجویان پیرو خط امام به شهادت رسید. عکس‌العمل قدوسی نسبت به این واقعه بسیار طبیعی و خونسردانه بود. وی در همان حال به همسر خود سفارش می‌کرد: «مواظب باش برای چیزی که در راه خدا داده‌ای یک دفعه کنترل خود را از دست ندهی و ضجّه و ناله نکنی.
آیت الله علی قدوسی خود اشتیاق زیادی به شهادت داشت و از اینکه در جمع شهدای هفتم تیر سال۱۳۶۰ نبود اظهار تأسف می‌کرد. تا آنکه در ساعت ۸:۴۰ دقیقه‌ صبح روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰، بر اثر انفجار بمبی در دادستانی، به فیض شهادت رسید. پیکر پاکش در تهران بر دوش امت مسلمان قرار گرفت و پس از آنکه در این شهر تشییع باشکوهی انجام گرفت، به قم منتقل و در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله دفن شد. امام‌خمینی(رحمت الله علیه) به‌مناسبت شهادت قدوسی، پیامی صادر کرد که در بخشی از آن آمده: «شهادت بر او مبارک و وفود الی الله و خروج از ظلمات به‌سوی نور بر او ارزانی باد»
منبع: روزنامه رسالت
شهید آیت الله قدوسی؛ مدرسه حقانی؛ زندگینامه آیت الله قدوسی